۸۴ درصد تعیین کننده چه کسانی هستند؟/ چهار روزی که سرنوشت اوباما و رامنی را رقم میزند
با درنظرگرفتن پایان جهان اینکه چه کسی به کاخ سفید وارد شود اهمیتی نخواهد داشت چون ۴ روز بعدش همهمان خواهیم سوخت و نابود خواهیم شد! اما اگر زمان جهان سر نیاید و پیشگویی نوسترداموس تحقق پیدا نکند، بررسی گزینههای ریاستجمهوری امریکا، از آنجایی که آتشِ سیاستهای توسعهطلبانه امریکا با توجه به انتخاب فردی جمهوریخواه یا دموکرات، کم یا زیاد میشود، اهمیت مییابد!
|
نام طبقات |
سهم جمعیتی |
ویژگیها |
|
طبقهی بالا (طبقهی سرمایهدار) |
1 درصد |
مدیران سطح بالا، افراد مشهور، سران، با درامدِ بالاتر از 500 هزار دلار در سال در کل، آموزشیافته در انجمن ایوی (مجموعه دانشگاههایی در امریکا که از نظر سطح آموزشی و همچنین شکل پذیرش بالا هستند مانند براون، ییل، دانشگاه پنسیلوانیا و مانند آن) |
|
طبقهی متوسطِ بالا (طبقهی متخصصان) |
15 درصد |
آموزشدیده در سطحِ بالا (معمولاً با درجه دانشگاهی)، متخصصان یا مدیران با درامد خانواری مختلف از سطح بالاتر از 5 رقمی تا عموماً درامدی نزدیک به 100 هزار دلار. |
|
طبقهی متوسطِ پایین |
32 درصد |
نیمه متخصص و استادکار با برخی مشاغل خویشفرما، با درامدِ خانواری نزدیک به 35 هزار تا 75 هزار دلار در سال. برخی از آنها تحصیلات دانشگاهی دارند. |
|
طبقهی کارگر |
32 درصد |
کارگران دفتری، کارگران یقه صورتی یا یقه آبی با امنیت شغلیِ پایین و با درامد خانواری نزدیک به 16 هزار تا 30 هزار دلار در سال. و آموزشی در سطحِ دبیرستان. |
|
طبقهی فرودست |
14تا20 درصد |
آنهایی که اشغال کرده اند شغلهایی را با پرداخت مزد ناچیز یا وابسته اند به کمکهای دولت. برخی از آنها تحصیلاتی دبیرستانی دارند. |
کم بر نظامِ سیاسی این کشور است. نه اوباما، نه رامنی و نه هیچکسِ دیگر نمیتواند به اینجایگاه برسد اگر ذرهای دراینباره در مورد او شک و تردید وجود داشته باشد. تسلط بر بازارهای مهم و اساسی مانند بازار نفت خاورمیانه یا بازار نیروی کار در چین و آسیای جنوب شرقی، ایجاد زمینه برای تحرک سرمایهی بینالمللی و ایجاد زمینه برای سرمایهگذاریهای بلندمدت از پیآیندهای اولیه هژمونی سیاسیِ امریکا است. وقتی جمهوریخواهان بر این نکته که سیاستهای بینالمللی اوباما باعث کاستهشدن از قدرت
بینالمللی امریکا شده است، دقیقاً بر حفظِ همین هژمونی دست گذاشتهاند. از پول واحد اروپا تا اجلاسِ سران کشورهای عضو سازمان عدم تعهد همه تلاشهایی برای کاستن از بار سنگینِ هژمونیِ سیاسی و در پیآیندِ آن، سلطه اقتصادی امریکا است. از این نظر، شاید اوباما همدوش با رامنی در حرکت باشد. البته رامنی، درست مانندِ جورج بوش پسر، بر پایه بسیاری تحلیلها و واکاویهای رسانههایِ خودِ امریکا، هیچ نگاهِ خاصی به سیاست خارجی ندارد و بیشتر غلام حلقهبهگوشِ لابیهای شرکتهای بینالمللیِ مؤثر بر سیاست امریکا و لابیهای صهیونیستی است. او حرفهای دیکتهشده به او در محافل را بازگو میکند و ازقضا، در این میان گافهایی میدهد که جایگاهِ او را در نظرِ رایدهندگان امریکایی پایین میآورد. اوباما اما سیاستی زیرکانهتر را پیش گرفته است. او میداند که اکنون برای بخشِ بزرگی از جامعه امریکا، مسئلهٔ مهم معیشت، رفاه عمومی و امنیت شغلی است. پس جدا از اینکه سعی میکند با حرکتهایی (از مانور نظامی تا نزدیکی به کشورهای خاورمیانه) بر آن هژمونی صحه بگذارد و از سوی دیگر تمرکزش را بر ضرورتهای داخلی قرار دهد. با این وجود، این جنبه میتواند به
چشم اسفندیار اوباما بدل شود آن هم با توجه به دگرگونیهای اسلامگرایانه در منطقه و سوءاستفاده جمهوریخواهان از پارانویای مردم امریکا نسبت به غیر خودشان. ۳. سیاست و فرهنگِ امریکایی در این میان، برهمکنشِ لایهها و طبقاتِ اجتماعی در امریکا را در گرایش به یکی از این نامزد انتخاباتی نباید نادیده گرفت. بخشی عمدهای از طبقه متوسطِ امریکا و البته طبقه کارگر تحت تسلطِ سیاستهای رسانهایِ حاکم بر کشور هستند. درست است که در طبقاتِ مؤثر بر جریانِ رسانهای میتوان هم به طرفداران رامنی و هم اوباما اشاره کرد اما در این میان، جدا از خطدهندگانِ اصلی به رسانههای اثرگذار بر شهروندان امریکایی، خود این رسانهها میتوانند نقشی مؤثر در گرایش به یک نامزد بازی کنند. تجربه هولناک دورانِ بوشِ پسر شاید تا حد زیادی تأثیری منفی بر گرایش رسانهای به جمهوریخواهان گذاشته باشد. این را میتوان از گرایشِ عمومیِ مقالهها و یادداشتهای منتشرشده در این رسانهها فهمید.
عمومیِ آنان است. در این زمینه،
جمهوریخواهان دست بازتری دارند و تا اکنون بهتر
توانستهاند از آن استفاده کنند. در این میان، اوباما در مقابل به جنبهای دیگر از فرهنگِ امریکایی چنگ زده است و تلاش میکند با تأکید بر آن، از دیگرهراسی عمومی بکاهد. آن هم چیزی نیست جز تأکید بر «ارزشهای جهانشمول امریکایی که قرار است این مردمان متمدن، اهمیتِ بهکاربستن آنها را به دیگران نامتمدن! گوشزد کنند و آن ارزشها را در میان اینان اشاعه دهند.» داستان از این قرار است که دموکراتها دیگران را نامتمدن میدانند اما لزومی نمیبیند مردم امریکا را از این دیگران بترساند چرا که با گذاشتنِ وظیفهای میهنی و الهی بر دوشِ آنان، آنان را در اینجایگاه «رهاییبخش جهان» قرار میدهند! جمهوریخواهان چندان به این قهرمانبازیها کاری ندارند. آنها عملگرایانی هستند که نتیجه مشخص میخواهند. سروته قضیه برای دموکراتها و جمهوریخواهان یکی است اما یکی با پنبه سر میبرد (دموکراتها) و دیگری (جمهوریخواهان) وقتی کلاه از او میخواهی، کلاه را با سر میآورد. امریکاییها بهشدت مذهبیاند. گرهخوردنِ این ویژگی با حسِ «رهاییبخشیِ جهان» که هالیوود آن را در بوق و کرنا کرده است، این شهروندان را که بیشتر در پی نفعِ شخصی، موفقیت در زندگی
و بهدستآوردنِ خوشبختی هستند، بدل به جنگجویان صلیبی میکند که فکروذکرشان غلبه بر کفار مسلمان، تصرفِ بلاد کفر و گستردنِ مسیحیتِ کذاییشان است. جمهوریخواهان بارها با تحریک آن ویژگی و بهجوشآوردنِ آن حس، امریکاییان را به جنگهایی دردآور و ویرانکننده کشاندهاند. ۴. لابیهای شرکتها و لابیهای صهیونیستی اشتباه است تصور کنیم که در یک سو لابیهای متصل به شرکتهای بزرگ و کارتلها قرار دارند و در سوی دیگر، لابیهای سیاسیِ صهیونیستی. این دو چنان درهمتنیدهاند کهگاه نمیتوان از هم تشخیصشان داد. نفوذِ سرمایهداران صهیونیستها در بخشهای مهمی از اقتصاد و رسانه در امریکا است که سبب میشود تا این لابیها بر سیاست، فرهنگ و اقتصاد امریکا اثرگذار باشند. [۲] البته آنها هم قادر نیستند کلِ سیاست عمومی (داخلی و خارجی) امریکا را تعیین کنند. آنها «گروههای فشار» در ساختارِ سیاسیِ امریکا هستند و بیشتر بر سیاستِ خارجی امریکا بهویژه در دورههای حکمرانیِ جمهوریخواهان اثرگذار میشوند. هرچند امریکا سنتاً در پی حفظِ وجود لولوسرخرمنی به نامِ رژیم صهیونیستی است اما برخوردهای حاشیهای اوباما با سرانِ رژیم صهیونیستی و حرفهای
اخیر او درباره سیاستِ خارجی اسرائیل نشان میدهد که او پشتوانه این لابیها را نخواهد داشت و آنها به آمدنِ کسی مانندِ رامنی راضی خواهند بود. ۵. تقدیرات آسمانی شاید باعث تعجب شود که چرا چنین عاملی را در میان عاملهای مؤثر بر انتخابات امریکا آوردهایم. اصلاً تعجب نکنید بلکه بکوشید معنایی زمینی به آن بدهید. دورههای مختلفِ انتخابات در امریکا نشان داده است که گاهی چیزی بیرون از سازوکار ساختار سیاسی در امریکا وارد میشود و نتیجه آن را تغییر میدهد. جورج بوش پسر را در برابرِ الگور تقریباً چنین تقدیر آسمانی بر سر کار آورد. نکته این است که حفرههایی در ساختارِ نمایندگی در امریکا وجود دارد که محلِ زیستِ سوءاستفادهکنندگان و فرصتطلبانِ وابسته به لایههای قدرتمند و ثروتمند امریکایی (همان ۱ درصد در جدول) است. آنها از این حفرهها و هم ناآگاهیِ عمومی مردم استفاده میکنند تا در لحظهای خاص نتیجه انتاخابات را تغییر دهند. تعبیر به تقدیرات آسمانی معطوف به اینکه ممکن است همهچیز نشان از پیروی یکی داشته باشد اما ناگهان دیگری از صندوق رأی در آید! نتیجه هر قدر رامنی بر ۱۶ درصد بالای جدول تمرکز کرده است، اوباما میکوشد ۸۴
درصد باقیمانده را با خود همراه کند. شاید به نظر بیاید پس در این صورت و با داشتن چنین اکثریتی، اوباما شانس بیشتری برای پیروزی دارد اما از آنجا که با امریکا یعنی کشور ثروت و سرمایه و قدرت اقتصادی روبهرو هستیم، به همان اندازهٔ رأی مردم، هماهنگی با لایههای قدرتمند و ثروتمند در امریکا بر پیروزی در انتخابات اثر میگذارد. در این کورس دونفره، تا امروز، اوباما چند قدمی از رامنی جلو است اما نتیجه اصلی دقیقاً ۴ روز پیش از پایان جهان رقم میخورد. این را که آیا پایانِ جهان در روایت مایاها و نوسترداموس! هم در انتخابِ یکی از این دو اثر دارد یا نه [۳]، فقط زمان مشخص میکند و البته برهمکنشِ پیچیده همهٔ آن نیروهایی که از آن سخن گفتیم. پانوشت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [۱] این، یک نوع از تقسیمبندیهای ممکن است و برای بررسیهای بیشتر میتوانید به کارهای انجامشده در قشربندی جامعه امریکا یا کارهای اریک اولین رایت و مایکل بوراووی مراجعه کنید. [۲] این موضوع را میتوانید در کتاب «لابی اسرائیل و سیاست خارجی امریکا» منتشرشده در نشر بازتاب نگار پیگیری کنید. [۳] دو سال بعد از پیروزی اوباما و همراه با
بالاگرفتن تب داستانهای پایان جهان، فیلمی مستند به نمایش در آمد به نام «نوسترداموس؛ ۲۰۱۲» که در خیابانهای پایتخت به وفور به فروش رسید. در آن مستند، رسماً نشان داده شده بود که اگر در انتخابات بعدی (یعنی همین انتخابات) به طرف مقابل اوباما رای ندهید، بعد از انتخابات دنیا کن فیکون میشود. برای شرح دقیقتر ن. ک. «تأملی فلسفی بر یک فیلم آخرالزمانی، دو تصویر و دو معنایِ یک فیلم» نوشته روزبه آقاجری، روزنامه تهران امروز، شماره ۴ مرداد ۱۳۹۰
دیدگاه تان را بنویسید