براي آزادي...
روشنفكري عرفي و ليبرال بايد پاسخ بدهد كه بعد از ساليان سال طرح ادعاهاي پرطمطراق و رونويسي از نسخههاي ليبرالي تفكر غرب، براي طرح مفهوم آزادي در چارچوب هويت ملي ايران چه كرده است؟! روشنفكري عرفي ايران همواره از پاسخ به اين سوال گريخته است، گريزي كه نشان ميدهد تقليد صرف از غرب تا چه اندازه بر قوه تحليل اثر ميگذارد و آن را ناتوان ميكند.
م آزادي به دست دادند، مفهومي بود متناسب با درك معنوي از هستي نه دريافتي صرفا مادي. در غرب، از آنجا كه مفهوم آزادي فقط در چارچوب ماديات معنا مييابد و در سياست روزمره تقليل مييابد،آزادي صرفا امري روزمره و تبليغاتي است كه ميتوان از آن درپروپاگانداي سياسي و انتخاباتي بهره برد. اما تفسيري كه انقلاب اسلامي از آزادي به دست ميدهد رهايي از هر گونه قيد و بند استبدادي است. في الواقع در اين تفسير استبداد در ذات مفهومي خود محو ميشود نه صرفا در فرم. بنابر اين آزادي نكتهاي بارز در گفتمان سياسي اجتماعي ماست،گفتماني كه ميكوشد خود را از تعلق به اموري كه سعادت انسان را خدشهدار ميكنند آزاد سازد. نقطه ثقل تفسير رهبر حكيم انقلاب در جلسه
نظري برهمين امور استوار بود.
دیدگاه تان را بنویسید