ایسنا: بهروز دارش معتقد است: هرگونه تخريب در هر زمينهاي اعم از آثار باستاني و هنري انجام ميشود، ما را نگران ميكند و بيتوجهي مسوولان فرهنگي را ميرساند؛ يعني فرهنگ به حاشيهاي رفته است كه اهميت لازم را ندارد؛ روزي افسوس خواهيم خورد كه به اين مسايل توجهي نكرديم. اين هنرمند مجسمهساز در پي تخريب برج قديمي حوزهي هنري هنرهاي تاكيد كرد: هيچكدام از اين رفتارها تاييد نميشود، زيرا ضرورت دارد دقتهايي در اين زمينه وجود داشته باشد، كه متاسفانه اين دقتها ازبين رفته است. وي افزود: در زمينهي آثار باستاني و هنري خود آن قدر بيتوجه هستيم كه يا بهنحوي از بينشان ميبريم يا از دستمان خارج ميشوند؛ اين نشانهي فعال نبودن و بيتوجه بودن به اين مقوله است. او توضيح داد: ضرورت دارد بهگونهي ديگري با اين مسايل برخورد كنيم؛ مسوولان هم بايد به اين مسايل توجه جدي داشته باشند، زيرا ممكن است اتفاقهايي از اين قبيل باز هم پيش آيد. دارش از به دور انداختن مجسمهي "رويش" در سفارت پاريس ياد كرد و افزود: درست است كه ما مسايل مهمي در كشور داريم، ولي نبايد مقولههاي فرهنگي را فراموش كنيم. متاسفانه در ايران وقتي مسالهاي عمده
ميشود، مسايل ديگر، اهميتشان را از دست ميدهند. در صورتيكه بايد بهصورت چند جانبه، در همهي زمينهها فعال باشيم. بهگمان وي، نبود استقلال در هنر و فرهنگ است كه آنرا به اتفاقها و رخدادهاي سياسي وابسته ميكند. وي دربارهي حساسيت پاكشدن بزرگترين نقاشي ديواري در دانشگاه تهران و نظير آن در سفارت ايران در فرانسه بهعنوان مهد فرهنگ و هنر، ابراز كرد: اين رخدادها در مراكز فرهنگي اتفاق ميافتد. اينكه بهطور مثال تخريب توسط آدم ناآگاهي در جيرفت صورت گيرد و آثار باستاني را براي رفع نياز خود بفروشد، با كسي كه نگهداري آثار باستاني وظيفهي اوست، متفاوت است؛ پس طبيعتا برخورد ما با آنها فرق دارد و اين مساله مهمي در فرهنگ است و بايد به آنها آگاهي داده شود، اما متاسفانه اين آگاهي هم وجود ندارد. وي افزود: طوري بايد آگاهي داده شود تا خود مردم بهخاطر اين مسالهها حساس باشند كه متاسفانه مردم هم به خاطر مشكلات اقتصادي نسبت به فرهنگ بيتوجه شدهاند. دارش با اشاره به وظايف مسوولان فرهنگي دربارهي مجسمههاي پارك چيتگر بهعنوان نمونهاي ديگر مطرح كرد: شهرداري مسوول اين كار بوده است، هر كدام از اين مجسمهها حدود 40 تا
50 ميليون تومان هزينه داشته است كه اين پول را خود از طريق بيمه و ماليات پرداخت ميكنيم و بعد اين پول را در اختيار كساني قرار ميدهيم كه فكر ميكنيم در جاي خود خرج ميكنند، در صورتيكه آنان اين پول را خرج اين قبيل كارها و كارهاي نيمه تمام ديگري ميكنند. اكنون نهادهايي بايد نسبت به اين مسايل عكسالعمل نشان دهند. پس از آنها انجمنها هستند كه متاسفانه زيادي قوي نيستند. بعد از اين هم افراد هستند؛ ما هم بهخاطر مشكلات زندگي بيتفاوت شدهايم، در نتيجه اين اتفاقات در سطح مملكت ميافتد و گويا اجتنابناپذير است.
دیدگاه تان را بنویسید