ایسنا: وزير امور خارجه كشورمان در مقالهاي به جايگاه ايران در جهان پرداخته و در بخشي از آن نوشت: يك نظم جهاني عادلانه بايد در زمينه صلح و امنيت، از بين بردن فقر، تقسيم عادلانهتر ثروتها، محافظت بهتر از محيط زيست، و احترام به ويژگيهاي فرهنگي محلي برقرار شود. ما ميتوانيم يك نظم جهاني بر مبناي عدالت برقرار كنيم، نظمي كه به جاي توسل به تحميل و همگوني، نظم يك قطبي كنوني را با افزايش تحمل در برابر اختلافات خنثي ميكند. منوچهر متكي، وزير امور خارجه كشورمان در مقالهاي با عنوان "ايران به دنبال يك نظم عادلانه جهاني" كه در روزنامههاي ديلي استار دومينيون پست وكرياهرالد به چاپ رسيد نوشت: يكي از كاستيهاي جهان امروزي استمرار يك برداشت بده بستاني از وضعيت ژئوپولتيك است. جهان پس از جنگ سرد انتظار چيز متفاوتي را براي برقراري صلح و ثبات داشت؛ اما به جاي آن، پس از حادثه يازده سپتامبر در سال 2001، جريان امور به سوي "مبارزه جهاني عليه تروريسم" سوق يافت كه در عمل به مبنايي براي حفظ يك ذهنيت جنگ سردي و حمايت از استراتژي جنگ بازدارنده و تغيير رژيم كه تنها بيامني، بيثباتي و تروريسم بينالمللي را تشديد كرد، تبديل شد. در
ادامه اين مقاله آمده است: كشور من ايران را در نظر بگيريد كه در 250 سال اخير به هيچ كشوري حمله نكرده است. ما پس از سالها مبارزه با استبداد و سلطه خارجي در سال 1979 با برقراري نظامي سياسي كه خود انتخاب كرديم به آزادي و استقلال دست يافتيم. اما آمريكا به جاي برقراري روابط دوستانه با ايران بر مبناي اين حقيقت همواره در تلاش بوده است سلطه خود را مجددا بر كشور ما برقرار كند و براي اين كار حتي از ارايه حمايتهاي گسترده ديپلماتيك، مالي و نظامي به صدام حسين در حمله عراق به كشور من در دهه 1980 فروگذار نكرد. متكي در ادامه اين مقاله آورده است: مناقشه كنوني درباره برنامه صلح آميز و قانوني ايران نيز بخشي از اين الگوست كه سرشار از اتهامات بياساس، استانداردهاي دوگانه، و ناهماهنگيهاي حقوقي است كه همگي در هالهاي از تهديد اشاعه تسليحات هستهيي پنهان شده است. برنامه هستهيي ايران از اواخر دهه 1960 و 1970 آغاز شد. تقاضا در ايران در آينده نزديك از عرضه فراتر خواهد رفت و احتمالا ظرفيت صادرات نفت ايران نيز كاهش پيدا كرده و يا حذف خواهد شد. بنابراين ايران تا سال 2020 شديدا به توليد 20 هزار مگاوات انرژي هستهيي نيازمند خواهد
بود. در ادامه اين مقاله آمده است: آمريكا خود در سال 1973 متوجه شد كه ايران به انرژي هستهيي نياز دارد. در واقع آمريكا انتظار داشت ايران تا سال 1994 قادر به توليد 20 هزار مگاوات انرژي هستهيي باشد. پس از انقلاب اسلامي ما در سال 1979 آمريكا، انگليس، فرانسه و آلمان عليرغم حمايتهاي پيشين خود از برنامه صلح آميز هستهيي ايران همگي تعهدات قراردادي خود را زير پا گذاشتند. امروزه برخي از اين دولتها حتي نياز ايران به انرژي هستهيي، مسالهاي كه سي سال پيش براي آنها كاملا آشكار بود، را زير سوال ميبرند. در ادامه اين مقاله ميخوانيم: ايران براي محافظت از منافع منطقهاي خود به تسليحات هستهيي نيازي ندارد و چنين تسليحاتي جايگاهي در استراتژي امنيتي ايران ندارند. ايران در تلاش است اطمينان همسايگان خود را جلب كند و همچنان در چارچوب معاهده منع گسترش تسليحات هستهيي (ان.پ.تي) باقي مانده است. آخرين گزارش آژانس بينالمللي انرژي اتمي تاييد كرده است كه برنامه هستهيي غير نظامي ايران انحرافي به سوي توليد تسليحات هستهيي نداشته است. ايران حتي در زمينه تجهيزات غني سازي خود پيشنهاد شركت منطقهاي و بينالمللي را داده است، اما اين
پيشنهاد با سكوت قدرتهاي غربي مواجه شده است. وزير امور خارجه كشورمان در ادامه اين مقاله نوشت: در اين بين سياست آمريكا در قبال مساله منع اشاعه تسليحات هستهيي و رژيم ان.پي.تي يكي از مسايل مطرح در زمينه استاندارد دوگانه آمريكا و فقدان حساسيت اين كشور نسبت به نگرانيهاي امنيتي ساير كشورها است. در حالي كه آمريكا در تلاش است از فشارهاي غيرقانوني و يك جانبه براي ممانعت از حق قانوني ايران براي دستيابي به انرژي هستهيي صلحآميز استفاده كند، اين كشور به توسعه تواناييهاي هستهيي اسراييل كمك ميكند. آمريكا در واقع به عنوان ضربهگيري براي ايمني كردن اسراييل كه نخست وزيرش با افتخار از تسليحات هستهيياش حرف زده است، عمل ميكند و درخواست ايران و ساير كشورهاي منطقه خاورميانه براي عاري كردن اين منطقه از تسليحات هستهيي را ناديده ميگيرد. در ادامه اين مقاله ميخوانيم: در زمينه تروريسم بينالمللي نيز بايد گفت كه ايران به عنوان يكي از قربانيان تروريسم آنرا در هر شكل آن محكوم مي كند؛ اما همان استانداردهاي دوگانه در اينجا نيز آشكار است. آمريكا همواره از سازمانهاي تندرو و افراطي براي پيشبرد اهداف سياست خارجي خود استفاده
كرده است. همين امر درباره رفتار آمريكا در قبال اعضاي القاعده در افغانستان در دهه 1980 و تعاملات كنوني اين كشور با گروه هاي تروريستي چون مجاهدين خلق و پژاك و پ.ك.ك صدق ميكند. گروهك مجاهدين خلق كه زماني در خدمت صدام بود و مسووليت مرگ بسياري از افراد بيگناه در ايران و عراق را بر عهده دارد اكنون تحت حمايت دولت آمريكا در عراق بوده و داخل آمريكا نيز با آزادي عمل به فعاليت مشغول است. در ادامه اين مقاله ميخوانيم: ايران همواره امنيت منطقهاي را جزو منافع حياتي خود در زمينه امنيت و توسعه ميداند. تلاشهاي ما براي برقراري امنيت منطقهاي و همكاري در منطقه خليجفارس به سال 1986، اوج جنگ ايران و عراق بر ميگردد. ما پس از دوران صدام نيز همچنان اين اقدامات را دنبال كرده و براي رفع نگرانيهاي خارج از منطقهاي دست به اقدامات اعتمادسازي در قبال همسايگان خود زدهايم. ايران در حال حاضر همان ملاحظات سياسي را در عراق و افغانستان اتخاذ كرده است، اگرچه با حمله آمريكا به اين كشورها مخالف است. ايران روابط عالي با افغانستان پس از سقوط طالبان و عراق پس از سقوط صدام داشته است، و مقامات عاليرتبه هر دو كشور به طور مداوم اتهامات
آمريكا را درباره دخالتهاي ايران رد كردهاند. هدف از اين اتهامات اين است كه ايران به عنوان تهديدي براي امنيت منطقهاي جلوهگر شود و موجب ترس ساير كشورهاي منطقه و تشكيل ائتلافي ضد ايراني شود تا به اين ترتيب توجهات از عواقب شكست سياستهاي آمريكا نه تنها در عراق، بلكه در لبنان و حل بحران اسراييل و فلسطين نيز منحرف شود. متكي آورده است: جهان لياقت بهتر از اينها را دارد. يك نظم جهاني عادلانه بايد در زمينه صلح و امنيت، از بين بردن فقر، تقسيم عادلانهتر ثروتها، محافظت بهتر از محيط زيست، و احترام به ويژگيهاي فرهنگي محلي برقرار شود. ما ميتوانيم يك نظم جهاني بر مبناي عدالت برقرار كنيم، نظمي كه به جاي توسل به تحميل و همگوني، نظم يك قطبي كنوني را با افزايش تحمل در برابر اختلافات خنثي ميكند. در پايان اين مقاله آمده است: اريك فروم، فيلسوف و روانشناس فقيد آلماني مي گويد: "تاريخ گورستاني از فرهنگهايي است كه به خاطر ناتواني در نشان دادن واكنشي اختياري و منطقي نسبت به چالشها با پايان فاجعهآميز خود روبرو شدند." ما نميتوانيم سرنوشت خود را در پيشبيني كنيم، اما ميتوانيم مطمئن باشيم كه امنيت تنها از طريق يكپارچگي و
شراكت جهاني به دست ميآيد.
دیدگاه تان را بنویسید